بازاریابی چریکی بخش ۲

بازاریابی چریکی بخش ۲

بازاریابی چریکی بخش ۲

در بخش قبل به طور مقدماتی با بازاریابی چریکی آشنا شدیم. اگر بخش اول را مطالعه نکرده اید اینجا را کلیک کنید و سپس به ادامه مطالعه بپردازید

چیزی که در بازاریابی چریکی بروی آن متمرکز می شویم بسیار ساده و در عین حال ظریف است: شناساندن محصولمان به مخاطبین خاصش ، فهمیدن نظراتشان درباره آن ، اصلاح عقایدشان و در نهایت پیگیری آن ها تا مرز فروش مجدد و مجدد!

برای اینکار از زوایائی از زندگی روزمره کسب و کارمان می توانیم استفاده نماییم که آنها هم البته چیزهای پیچیده و غیر قابل دسترسی نیستند. بصورت کلی کاری که ما تحت بازاریابی چریکی انجام میدهیم استفاده بیشینه از ریزجزئیات کسب و کارمان برای اجرای برنامه بازاریابی مان است.

خلقیات و دید درست در این راه نقش موثری بازی می نماید. مثلا همه ما می دانیم که سرو کار بازاریابی با نام و برند و لوگوی کسب و کارمان، تعیین دقیق محصولات و خدماتمان، تعیین روش های تولید آنها، رنگ، اندازه، شکل، بسته بندی، ساختمان محل کسب و کار ،تبلیغات، ارتباطات، نقاط ارتباطی ، وب سایت اینترنتی، ایمیل های اینترنتی، آموزش‌ها، خدمات پس از فروش، طراحی قدم های بعدی، دریافت بازخورد از مخاطبین، طرز برخورد، طرز رفتار، طرز نگرش، عقیده ايی که درباره کسب و کارتان دارید و عقیده ای که باور دارید که مخاطبینتان باید درباره کسب و کارتان داشته باشند و ابزارهايی مانند اینهاست. با این وصف این کار بازاریابی پارتیزانی است که تعیین می کند که لوگوی شما در پشت شیشه اتومبیل های درگیر در کسب و کار شما قرار بگیرد و آدرس وب سایت شما روی آیینه آسانسور ورودی شرکت و اینکه امضای شما در زیر ایمیل هائی که ارسال می نمایید چه باید باشد و چه نباید باشد. مطمئنم که اجرای طرح های خلاقانه با این ابزارها نیازمند مبالغی پول است ولی لطفا لحظه ای از جلوی مانیتور بلند شوید و در اتاقتان قدم بزنید و به این فکر کنید که می توان چه طرح های ساده ولی مهیجی را با مقداری خلاقیت از دل این ابزارها بیرون آورد که بتواند چهارچوب ذهن مشتری شما را بر هم بریزد و بروی شما متمرکز نماید! قریب به دو سال پیش من بادکنک هايی پر از هلیوم بدست کودکان در یکی از خیابان ها دادم که روی آن تبلیغ هیجان انگیزی از یک فروشگاه اسباب‌بازی فروشی بود. تقریباً از هر جای شهر که به آسمان نگاه می نمودید بادکنک هايی را می‌دید و خواه ناخواه به آن سمت کشیده می شدید با این تصور اولیه که شاید جشنواره ای به راه افتاده. نکته در این بود که بچه ها خیلی زود بند بادکنک را رها می کردند و بادکنک به سمت بالا پرواز می کرد. خیلی طول نکشید که مردان مسنی را در شهر می دیدید که بادکنک های پر از هلیوم با دستشان برای پرواز کلنجار می رفت! و البته نزدیک به شصت درصد مخاطبین پیام موجود را دریافت کرده بودند. شصت درصد دوازده هزار والدین کودک صاحب بادکنک! هزینه تمام شده؟ فقط هفتاد هزار تومان!!! بعلاوه ده نفر نیروی کاری شامل خانواده صاحب فروشگاه! امیدوارم توانسته باشم در سه چهار پاراگراف بالا آنچه را که به منظور ساختار شکنی برای بازاریابی چریکی بکار میبرم را به شما رسانده باشم و حجم کاری را که می‌توان برای یک کمپین بازاریابی چریکی ارزان قیمت انجام داد را نیز!!! اجازه بدهید مثال دیگری بزنم: در طراحی کارت ویزیت در بازاریابی سنتی به شما می‌گویند که کارت ویزیت برگه تبلیغات شما نیست، بنابراین آن را تا آنجا که می توانید ساده طراحی کنید و فقط در آن اسم و نشان تجاری و آدرستان را قرار دهید و همیشه آنرا در یک طرف طراحی کنید. در بازاریابی چریکی به شما می‌گویم کارت ویزیتتان هم یکی از نقاط برخورد مخاطبین با کسب و کار شماست، بنابراین آن‌را بدون هیچ ملاحظه ای چنان طراحی نمایید که مخاطب را قانع سازد که شما بهترین کسی هستید که درباره آن مشکل خاصش می‌تواند به شما مراجعه نماید! برای اینکار اگر لازم است غیر متعارف باشید و حتی اگر لازم است شلوغ!!! و از آن مهم تر پشت آن هم مال شماست ، پس آن‌را تبدیل به کاغذ یادداشت مخاطبین نکنید! امیدوارم بخوبی به آن مسلط شده باشید: همه نقاط برخورد با مخاطب ، حتی کوچک‌ترین آن‌ها و ساختار شکنی خلاقانه و ارزان!!! این یعنی بازاریابی چریکی که معجزه ایست برای کسب و کارهای کوچک که می تواند به خوبی آن‌ها را توسعه دهد. اما اجازه دهید تا برویم به سراغ اصول و قواعد: یک استراتژی بازاریابی چریکی چیست ؟استراتژی بازاریابی چریکی متشکل است از برنامه ای دقیق به همراه ریز جزئیات زیاد درباره اینکه از چه ابزار تبلیغاتی و به چه شکلی و در چه زمان و چگونه می خواهیم استفاده نماییم. این شامل تبلیغاتی است که تاثیراتی لحظه ای بهروی مخاطبان می گذارد و همزمان تبلیغاتی که در درازمدت عقیده مردم را نسبت به کسب و کار شما عوض می‌نماید و تعهدی به اینکه باید بر سر این برنامه ایستاد و پافشاری نمود تا از اعتقاد خودمان به این برنامه مخاطبینمان نیز قانع شوند که می‌توانند آن‌را باور نمایند.

بازاریابی چریکی بخش ۳(بخش پایانی)