درآمدي که واقعاً ارزشش را دارید، کسب کنید

درآمدي که واقعاً ارزشش را دارید، کسب کنید

درآمدي که واقعاً ارزشش را دارید، کسب کنید

امروز شما دقیقاً همان مقداري که تصمیم گرفته ایـد داشـته باشـید را دارید، نه بیشتر و نه کمتر. شما از نظر مالی در این نقطه قـرار داریـد چراکه شما تصمیم گرفته‌اید در اینجا باشید. فقط شما. نـه هـیچ کـس دیگر. در موضوع درآمد، این حـرف بـه آن معناسـت کـه هـر درآمـدي کـه امروز دارید همان مقداري است که تصمیم گرفته‌اید داشته باشید. نـه یک ریال بیشتر و نه یک ریال کمتر.

شما در نتیجه ي کارهایی که کرده‌اید و کارهایی که نکرده‌اید تـصمیم گرفته اید این مقدار درآمد داشته باشید. کارهاي خاصی انجام داده‌اید تا درآمدتان را به مقدار امروزي برسانید. و کارهایی هستند که انجام نداده‌اید که باعث شده‌اند درآمدتان کمتـر از مقداري باشد که واقعا توانایی داشتید بدست آورید. هـر آنچـه کـه امروزه درآمد دارید را خودتان تصمیم گرفته اید کسب کنید. وقتی من براي بـار اول ایـن را شـنیدم، اینکـه خـودم تعیـین کننـده‌ي درآمد خودم بودم، خیلی شگفت زده و عصبانی شدم. به شدت آن را انکار کردم. گفتم “این حقیقت ندارد. هیچ کس انتخاب نمی کرد که ایـن مقدار درآمد داشته باشد و همیشه نگران پول باشد.” والدین، تحصیلات، رئیس، شرکت، وضعیت صنعت، رقابت و اقتـصاد را مسئول حقوق پایین خود می دانستم. بعـد اطـرافم را نگـاه کـردم و متوجه شدم که صدها یـا حتـی هـزاران نفـر دیگـر بودنـد کـه همـان محدودیت ها و مشکلات مـرا داشـتند امـا خیلـی بیـشتر از مـن درآمـد داشتند و زندگیشان بهتر از من بود.

بالاخره پذیرفتم که چیزي که الان هستم به خاطر خودم است. اگـر در مورد زندگی و درآمدم راضی نبودم فقط یک نفر در دنیا می‌توانـست آن را تغییر دهد، خودم. همانطور که شعري می‌گویـد : مـن بـودم اي خداوند، که نیازمند دعا بودم” این بیداري، زندگی ام را تغییر داد. پنچ سال بعد درآمدم را ده برابر کردم! از یک آپارتمان اجـاره اي بـا وسایل اجاره اي به خانه خودم رفتم در حالی کـه ماشـین آرزوهـایم که یک مرسدس بنـز مـدل اس ال سیـصد و پنجـاه بـود در پارگینـگ دوبل جادار خانه ام پارك بـود. زنـدگی ام تمامـا تفـاوت کـرده بـود، زندگی شما نیز می تواند اینگونه شود.

توانایی کسب درآمد شما

ارزشمندترین دارایی شما توانایی کسب درآمـد شـما اسـت، توانـایی تان در کسب درآمد. این را می توان اینگونه نیز تعریف کرد، توانـایی شما در گرفتن نتیجه هایی که افراد حاضرند براي آنها پول بپردازنـد. توانایی کسب درآمد یا قـدرت کـسب درآمـد شـما 80 تـا 90 درصـدارزش مالی شما را نشان می دهد مگر اینکه در حال حاضر ثروتمنـد باشید. اگر توانایی کسب درآمد شما بدرستی در بازار به کـار گرفتـه شـود، این توانایی شما مانند یک چاه آب عمل خواهد کرد. با افزایش توانایی کسب درآمد از طریق گرفتن نتایجی که افراد حاضر هستند بابت آنها پول بدهند، می توانید دهها هزار تومان در سال به جیب بزنیـد. تمـام دانش، تحصیلات، مهارتها و تجربـه هایتـان در زنـدگی، بـراي تبـدیل شما به فردي که امروز هستید کمک کرده اند و روي این توانـایی کـه نتیجه اي حاصل کنید که افراد حاضـر هـستند پـول خـوبی بـراي آن بپردازند تاثیر گذاشته اند.

توانایی کسب درآمد شما مانند یک کشتزار است، اگر از آن به خـوبی مراقبـت نکنیـد اگـر آن را حاصـلخیز نکنیـد و در آن کـشت نکنیـد و مستمرا به آن آب ندهید به زودي توانایی خود را در تولیـد محـصول دلخواه شما از دست می دهد. مردان و زنان موفق افرادي هستند کـه واقعا به اهمیت و ارزشِ توانایی کسب درآمدشان آگـاه هـستند. آن‌هـا هـر روز کـاري مـی کننـد تـا ارزش تولیـدي آن افـزایش یابـد و بـا تقاضاهاي بازار هماهنگ باشد.

یک دارایی قابل تقدیر

توانایی کسب درآمدتان همانند هر دارایی دیگري هم مـی توانـد قابـل تقدیر باشد یا غیرقابل تقدیر. ارزش آن می تواند مستمرا افزایش یابد و هر سال شما را قادر سازد تا درآمد بیشتر و بیشتري کـسب کنیـد. یا می تواند یک دارایی غیرقابل تقدیري باشد و با تغییر بـازار ارز آن کاهش یابد و مهارت هاي شما کمتر و کمتر مورد تقاضا قرار بگیرند. حقیقت تلـخ ایـن اسـت: اگـر مـستمرا و سرسـختانه بـه دنبـال بهبـود مهارت هاي خود نباشید و باارزش تر و باارزش تـر نـشوید، خـود بـه خود عقب می افتید. اگر توانایی کـسب درآمـدتان قابـل تقـدیر نیـست خود به خود غیرقابل تقدیر مـی باشـد. امـروزه هـزاران افـراد بیکـار وجود دارند که اجازه داده اند توانایی کسب درآمدشان آنقدر کـاهش یابد که هیچ کس حاضر نیست بـراي چنـد نتیجـه اي کـه مـی تواننـد بدست آورند آنها را استخدام کنند.

تصمیم بگیرید

کلیـد افـزایش درآمـدتان چیـست؟ تـصمیم بگیریـد! از همـین امـروز تصمیم بگیرید که دقیقا همان مقـداري کـه مـی توانیـد درآمـد داشـته باشید را کسب کنید. تصمیم بگیرید که کنترل کامل روي کسب و کار و درآمدتان داشته باشید تا بتوانید در هر اقتـصادي دوام بیاوریـد و پیشرفت کنید. همین امروز تـصمیم بگیریـد کـه درآمـدتان را دو برابـر کنیـد و بعـد دوبـاره آن را دو برابـر کنیـد. تـصمیم بگیریـد کـه درآمـد بیـشتر و بیشتري کسب کنیـد تـا پتانـسیل واقعـی خـود را بـه عنـوان دسـتگاه درآمدساز به واقعیت تبدیل کنید. در آیتم هاي بعد مجموعه اي از استراتژی ها، روش ها و تکنیک‌هاي عملی و اثبات شده اي به شما ارائه خواهم داد که مـی توانیـد آنهـا را فـورا بکار ببندید تا شروع کنید بـه کـسب درآمـدي کـه واقعـا ارزشـش را دارید. خبر خوب این است که ارزش واقعی شـما خیلـی بـالاتر از هـر چیزي است که تا به حال از آن لذت برده اید. یادتان باشد مهم نیست که از کجا آمده اید تنها چیزي کـه مهـم اسـت این است که به کجا می روید. و جایی که مـی رویـد تنهـا بوسـیله ي خیالات شما محدود می شود. بالاترین درآمد شما در آینده قرار دارد، بهترین پیـشرفت هـاي شـما در آینده قرار دارند. باافتخارترین موفقیت هـاي شـما در آینـده قـرار دارند. شـادترین لحظـه هـاي شـما در آینـده قـرار دارنـد. بزرگتـرین کامیابی هاي شما در آینده به وقوع خواهند پیوسـت. ایـن برنامـه بـه شما نشان خواهد داد که چگونه به آنها دست یابید.

توماس ادیسون گفته است: نبوغ 1 درصد الهامات و 99 درصد کار سخت است. به همین ترتیب اغلب اوقات یک نابغه فقط فرد بااستعدادي است که تمام تلاش خود را کرده است.

در عرض چند سال از عصر فراوانی که بـازار بـورس رونـق داشـت، نرخ بیکاري کمتر از 5 درصد بود و اطرافیـان مـا میلیـونر و بیلیـونر می شدند، به عصر جدید آشفتگی که هیچ چیزي قابل پیش بینی نیست وارد شده ایم. امروزه وضع اقتصادي به طور کامل تغییر یافته اسـت و قرار نیست در دوره زندگی ما به صورت قبل باز گردد. ما دچار یک تغییر الگویی بزرگی شده ایم. وقتـی این‌گونـه تغییـري در افکار و جامعه صورت می گیرد تنها چند نفر موقع بوقوع پیوسـتن آن متوجه آن خواهند شد. بیشتر افراد در منطقه آرامش به سر مـیبرنـد به این معنا که کارهاي قدیمی را به همان روش قدیمی انجام مـی‌دهنـد، و فرض آن ها بر این است که رکود اقتـصادي و مـالی سـال 2007 تـا 2010 تنها یک سرعتگیر وسط جاده بوده است و بزودي همه چیز به حالت نرمال باز خواهد گشت. حق با آن ها است، اما تعریف نرمال تغییر یافته است. از این روز به بعد اگر میخواهید موفق باشید و همه ي چیزهـایی کـه براي شما ممکن است را بدسـت بیاوریـد بایـد بـاهوش تـر باشـید و سخت تر از هر زمان دیگري کار کنید. بـراي اینکـه بـه بـالاترین حـد حوزه کاریتان برسید بایـد یـک مقـدار زودتـر شـروع بـه کـار کنیـد، مقداري سخت تر کار کنید و دیرتر به خانه بروید.

مسابقه در حال انجام است

حقیقت این است کـه مـسابقه اي در حـال انجـام اسـت و شـما در آن مسابقه حضور داریـد. اگـر سـرعت نگیریـد افـراد دیگـر ایـن کـار را خواهند کرد. رقباي اطراف شما سرعت حرکتشان را افزایش خواهنـد داد و از شما خیلی جلو خواهند زد. ضرب المثل قدیمی‌اي وجـود دارد کـه مـی‌گویـد: “یـک نـسل زحمـت فراوان می‌کشد و ثروت می‌اندوزد اما نسل سوم تمام زحمات را هدر می دهند و ثروت را از بین می‌برند.” این مثل به داستان یک کارآفرین فقیر برمیگردد که کسب و کاري را راه اندازي کرد و بالاخره قبـل از اینکه کسب و کارش را به فرزندانش بسپارد توانست از نظر مالی بـه موفقیت برسد. آن ها کسب و کار را بدرستی مـدیریت نکردنـد و تمـام پول را بر باد دادند چرا که نمی‌دانستند این پول از ابتدا چگونه بدست آمده بود. این قضیه باعث شد که فرزندان آن ها مجبور شـوند دوبـاره با کارگري و کارمندي از ابتدا شروع کنند. “یک نـسل زحمـت فـراوان می‌کشد و ثـروت مـی‌انـدوزد امـا نـسل سـوم تمـام زحمـات را هـدر می‌دهند و ثروت را از بین میبرند” داستانی عادي در مورد این است که ثروت چگونه بارها و بارها اندوخته و بعد تلف می‌شود. بعد از جنگ جهانی دوم آمریکا “آخرین بازمانده” بود. بیشتر افرادي که در حال حاضـر زنـده هـستند دربـاره ي بحـران بـزرگ کـه بـین سالهاي 1929 تا 1941 به وقوع پیوست خاطره اي ندارند، زمانی کـه نرخ بیکاري به 28 درصد رسیده بود و بر خـلاف تمـام برنامـه هـاي قابل تصور دولت که براي باز گردانـدن رونـق اقتـصادي انجـام داده بود اما سال به سال تغییري ایجاد نمی شد. بعد از یک قرن سیاست مصیبت بار دولتی، تقاضاهاي زیـاد صـنعتی و نیروي کار جنگ جهانی دوم آمریکا را از بحران خارج کرد. بیـشتر تاجران و اقتصاددانان تصور می‌کردند بعد از اتمام جنگ دوبـاره در بحران فرو می رود اما خوشبختانه این اتفاق نیافتاد.

رشد ثروت

با این حـال نـسل هـاي سـال هاي 1930 و 1940 در سـال هاي 1950 و 1960 شروع به کار کردند تا از موقعیـت کمیـاب آمریکـا در اقتـصاد جهان اسـتفاده کـافی راببرنـد. آن‌هـا کـسب و کارهـایی را تاسـیس و گسترش دادند، شغل ایجـاد کردنـد، ثـروت و موقعیـت ایجـاد کردنـد، تعداد محصولات و خدمات موجود را شدیدا افزایش دادند و با ایجـاد 40 درصد تولیدات ناخالص جهان، آمریکا را به موتورخانه اقتصادي جهان تبدیل کردند. این موفقیت شگفت آوري در تاریخ بـشریت بـود، موفقیتی که تا آن زمان دیده نشده بود و تا به حـال نیـز دیـده نـشده است. اما در سال‌هاي 1970 که نسل پر جمعیـت وارد بـازار کـار شـد، بقیـه جهان، مخصوصا آلمان و ژاپن، توانستند خود را به آمریکا برسـانند. این دومین نسل که تا به حال چیزي جز وفور نعمت را تجربـه نکـرده بودند چیزهایی مانند استانداردهاي بالاي زنـدگی و اقتـصاد در حـال رشد به همراه موقعیت‌هاي بیـشمار بـراي کـسب موفقیـت و ثـروت را مسائل عادي تلقی کردند. همه امیدوار بودند یا انتظار داشتند تا وقتی 30 ساله بشوند میلیونر شوند. افسوس! درست ماننـد تمـام تمـدن هـاي قرن هـاي گذشـته ایـن نـسل ثروتمند، نسلی که به آن‌ها نسل پرجمعیت می گوییم به نوعی احـساس محق بودن می کردند. این باور را پیدا کرده بودند کـه اگـر در آمریکـا بدنیا بیایید مستحق داشتن یک زندگی پربار را هستند.

مشهورترین مقصد

صحبت در مـورد وفـور نعمـت و موقعیـت عـالی آمریکـا ماننـد یـک تلگراف بومی در جنگل در میان جهان انشار یافت و بلاخره افرادي از تمام جهان چه بصورت قانونی و چه بصورت غیرقـانونی، بـه سـوي آمریکـا رهـسپار شـدند تـا جزئـی از ایـن ثـروت شـوند. آمریکـا بـه مشهورترین مقصد جهان تبدیل شد و هنـوز هـم بـراي افـراد زیـادي اینگونه است. گفته شده است که باارزش ترین کاغذ در کره ي زمـین گرین کارت آمریکایی است که به یک خارجی اجازه می دهد بـصورت قانونی در آمریکا زندگی و کار کند. متاسفانه ما انسان ها ضعیف شـده ایـم. اکثریـت آمریکـایی هـا انتظـار دارند از هیچی، چیزي بدست آورند و پـولی کـه کـسب نکـرده انـد و لایق آن نیستند را می خواهند. آنها به دنبال راه‌هـاي سـریع و آسـانی هستند تا ثروتمند شوند و احمقانه به دنبـال طـرح هـاي “بـه سـرعت پولدار شوید” بعدي هستند. اینکه مثل قدیم پول در بیاورند، که بـراي آن تلاش کنند، به نظرشان غیر منصفانه و بی مهري است. اقـصاددانی بـه نـام جوسـف اسـکامپیتر دربـاره ي “تنـدباد ویرانـی خلاق” صحبت کرده است و آشفتگی و تغییر اقتصادي بی پایانی کـه اقتصاد ما را دگرگون خواهد کرد را پیش بینـی کـرده اسـت. امـروزه سه عامل وجود دارد که زندگی اقتصادي و آینـده مـان رابطـور کلـی مختل میکند و باعث ویرانی هاي پایان ناپذیر، اجتناب ناپذیر و پـیش بینی نشدنی می شوند.

انفجار اطلاعات

یکی از آن عوامـل اطلاعـات اسـت. دو تـا سـه سـال یکبـار اطلاعـات موجود در جهان دو برابر میشود. برخی معتقدند کـه از سـال 2020 هفتاد و دو روز یکبار اطلاعات دو برابر خواهد شد! فقط در یک سـال تقریبا یک میلیون کتاب و میلیونهـا مقالـه بـه زبـان انگلیـسی منتـشر میشوند. و تنها یک اطلاعات کوچک که روي کسب و کـار، شـغل یـا حرفه شما تاثیر میگـذارد مـیتوانـد روي آینـده شـما اثـر عمـده اي بگذارد، چه اثر منفی باشد چه مثبت.

انقلاب تکنولوژیکی

دومین عامل که امـروزه باعـث تغییـر مـیشـود انفجـار تکنولـوژیکی است. گفته میشود که تکنولوژي جدید تنها 6 ماه عمر مفید دارد. اگـر تکنولوژي اي وجود داشته باشد احتمالا تا به حال از رده خارج شـده است. در سراسر دنیا، در امریکا و مخصوصا در آسـیا و اروپـا، برخـی از باهوش ترین، بلندهمت ترین و مصمم تـرین مخترعـان، کارآفرینـان، نوآوران و آفریننده گان شـب و روز کـار مـیکننـد تـا تکنولوژیهـاي متفاوت و جدیدي ایجاد کنند که باعـث خلـق صـنایع جدیـد و از بـین رفتن صنایع قدیمی بشوند.

افزایش در رقابت

عامل سومیکه بر زندگی شما تاثیر میگذارد و باعث تغییر مـیشـود رقابـت اسـت. همـانطور کـه مـشاور حقـوقی مارشـال گولداسـمیت میگوید: “سه عاملی که تعیین کننده ي اصلی آینده ما هستند رقابـت، رقابت و رقابت است.” هر کدام از این سه عامل روي بقیـه ي عوامـل نیـز تـاثیر مـیگـذارد. وقتی اطلاعات را ضربدر تکنولوژي و بعد ضربدر رقابـت کنیـد نـرخ تغییري بدست میآید که شتاب زیادي دارد و همـه چیـز را از جلـوي راه خود کنار میزند و باعث میشود محصولات، خدمات، ایـده هـا و تکنولوژي ها حتی قبل از اینکه میز نقشه کـشی را تـرك کننـد، از رده خارج شوند. و در سالهاي آینده این نرخ تغییر افزایش خواهد یافت.

آلیس در سرزمین عجایب

خیلی از افراد بر پایه “آلیس در سرزمین عجایـب” زنـدگی مـیکننـد، احساس میکنند در جهانی موازي با این جهان زندگی مـیکننـد و بـه اطراف خود نگاه میکنند اما متوجه نیستند در اطرافشان چه اتفاقـاتی میافتد. در کتاب “آلیس در سرزمین عجایب” نوشته ي لویس کـارل، صحنه اي وجـود دارد کـه آلـیس بـا خرگوشـی کـه مـدام مـیدود و میگوید “دیر شده. ملاقات مهم من دیر شده.” صحبت میکند. آلـیس از خرگـوش مـیپرسـد “چـرا همیـشه مـیدوي؟ چـرا آهـسته تـر نمیروي؟” خرگوش همانطور که درجا میدویـد جـواب داد “ایـن واقعـا دویـدن نیست. اگر میخواهی در جاي قبلی خـود بمـانی بایـد اینطـور بـدوي. اگر بخواهی جلو بیافتی باید حداقل دو برابر این بدوي!” در زندگی ما نرمال جدید این است که باید دو برابر قبل بـدویم تـا در موقعیت شخصی، ملی و جهانی خود باقی بمانیم. باید مقداري سـخت تر و باهوش بیشتري کار کنیم، بیشتر از آنکه تا به حال از ما انتظـار میرفت. بقیه جهان به ما رسیده اند و میخواهند از همـان اسـتاندارد زندگی اي که ما لذت میبریم، لذت ببرند. تنها تفاوتمان ایـن اسـت کـه آنان حاضرند 6 روز در هفتـه 12 الـی 16 سـاعت در روز یـا بیـشتر براي رسیدن به ایـن هـدف کـار کننـد. آنهـا مـصمم هـستند کـه ایـن موقعیت ما را بدست آورند.

چاق و تنبل

بیشتر افرادي که خارج از آمریکا زندگی میکنند مخـصوصا آسـیایی ها بر این باورند که آمریکایی ها چـاق و تنبـل شـده انـد و روزهـاي تسلط آمریکا بر جهان به پایان رسیده اسـت. ایـن بـاور بـراي تعـداد زیادي از افراد درست است. احتمالا 80 درصد جمعیـت بـدون تـلاش به پیش میروند. به داشتن شغل و زندگی متوسط راضی هستند. امـا مشکل به پیش رفتن بدون تلاش این است که فقط اینکـار را مـیتـوان به یک سمت انجام داد: به سمت پایین. خبر خوش این است که درهاي بیشماري و فرصتهاي نامحـدودي در اطراف شما در حال باز شدن هستند. بـه دلیـل آشـفتگی زیـاد و نـرخ تغییر سریع در دنیاي امروز موقعیتهاي بی شماري براي شما وجـود دارد تا بتوانید در سالهاي آتی زندگی فوق العاده اي بسازید، به تمام اهدافتان برسید و اگر ثروتمنـد نـشوید حـداقل از نظـر مـالی مـستقل شوید. اما در بازي جدید قوانین تغییر کرده اند. در این برنامه شما با قوانین جدید موفقیت، ارتقاء، ثروت و کامیابی آشنا خواهید شد. شما تعدادي از قدرتمندترین ایده ها و بصیرتهایی که موفقترین مردان و زنان هـر رشته استفاده کرده اند را یاد خواهید گرفت. شما یاد خواهیـد گرفـت که چگونه زندگی کاري و آینده تان را تحت کنتـرل خـود درآوریـد و بیشتر از آن چیزي که تا به حال فکر میکردید درآمـد کـسب کنیـد و تقریبا بیشتر از همه ي اطرافیانتان به موفقیت برسید.

قدرت انجام کارها بصورت خودکار

یکی از سریع ترین راههایی که میتوانید در شـغلتان پیـشرفت کنیـد، که با ارزش تر شوید و حمایت افرادي را بدست آورید که مـیتواننـد به شما کمک کنند تا پول بشتري کسب کنید این است که قدرت انجـام کارها بصورت خودکار را در خـود ایجـاد و حفـظ کنیـد. همیـشه بـه دنبـال راههـاي جدیـد، بهتـر، سـریعتر و ارزانتـر بـراي ایجـاد ارزش باشید، راههایی که بوسیله آن کار را به اتمام برسانید و به کمک آنها از انتظارات دیگران نـسبت بـه خـود فراتـر رویـد. گـاو وحـشی را از شاخهایش بگیرید، تلاش بیش از حد بکنید، براي گـرفتن مـسئولیتهاي بزرگتر داوطلب شوید و همیشه بیشتر از مقداري که حقوق میگیریـد کار کنید. به نظر میرسد دنیا از آن افـرادي باشـد کـه بـه سـمتش دسـت دراز میکنند و دو دستی آن را میقاپند. از آن افـرادي اسـت کـه کـاري را انجام میدهند به جاي اینکه آرزو کنند، امیدوار باشند، برنامـه ریـزي کنند، دعا کنند و قصد انجام کاري را تنها زمانی میکنند که همه چیـز مناسب باشد. افـراد موفـق لزومـا کـسانی نیـستند کـه همیـشه تـصمیم درسـت را میگیرند. اهمیت ندارد که فرد چقدر باهوش باشـد چراکـه هـیچ کـس نمــیتوانــد ایــن کــار را انجــام دهــد. امــا وقتــی یــک فــرد موفــق تصمیمی میگیرد آن را عملی میکند. قدم به قدم بـه سـمت اهدافـشان حرکت می کنند. با این کار بازخوردها و نشانه هایی دریافت مـیکننـد که به آنها اجازه میدهد خوداصلاحی کنند. مـستمرا اطلاعـات جدیـد بدست می آورند کـه بـه آنهـا اجـازه مـیدهـد برنامـه هایـشان را بـه صورت وسیع یا جزئی تنطیم کنند.

مستمراً در مسیر حرکت اصلاحات انجام دهید

زندگی فرآیندي از آزمون و خطـا و همچنـین تـصحیح مـسیر اسـت. براي مثال وقتی هواپیمایی از شیکاگو به قصد لـوس آنجلـس حرکـت میکند 99 درصد مواقع خارج از مسیر است. ایـن نرمـال و طبیعـی و مورد انتظار است. خلبان مستمرا تصحیح مسیر میکنـد، مقـداري بـه شمال مقداري به جنـوب، ارتفـاع زیـاد و ارتفـاع کـم. خلبـان مـستمرا مسیر و سرعت را تنطیم میکند. و مطمئنـا چنـد سـاعت بعـد درسـت زمان که موقع پرواز از شیکاگو پیش بینی شده بود هواپیما به زمین مینشیند. تمام مسیر فرآیندي از تخمین ها و تصحیح مـسیرها بـوده است. داستان زندگی شما نیز همین است. واقعیت این است که در زندگی هیچ ضمانتی وجود نـدارد. هـر کـاري که انجام میدهید، حتی عبور از خیابان، مملـو از عـدم قطعیـت اسـت. هیچ گاه نمیتوانید مطمئن شوید که هر کـدام از عمـل یـا رفتـار شـما میتواند نتیجه مـورد نظـر شـما را بـه دسـت آورد. همیـشه ریـسکی وجود دارد. و جایی که ریسک وجود داشته باشد ترس موجود است. و هر چیزي که به آن فکر میکنیـد در ذهـن و قلبتـان رشـد مـیکنـد.

افرادي کـه بـصورت مـداوم بـه ریـسکهاي همـه ي کارهایـشان فکـر میکنند به زودي مشغول ترسها، تردیدها و اضطرابهایی میشوند که نمیگذارند در وهله اول تلاشی صورت بدهند.

به سوي اهدافتان حرکت کنید

در دانشکده ببسون تحقیق 12 ساله اي درباره شغل فارغ التحصیلان رشته MBA در حوزه ي کارآفرینی صورت گرفت که محققان نتیجـه گرفتند که فارغ التحصیلانی که موفق شده بودند به دلیـل اسـتفاده از “اصل راهرو” به اهدافشان رسیده بودند. محققان ببسون کامیابی درموفقیت کسب و کاري را بـه عبـور از یـک راهـرو تـشبیه کـرده انـد. هـر کـدام از مـا در ورودي ایـن راهـرو می ایستیم و به درون تـاریکی مـینگـریم و مـیبینـیم کـه راهـرو در مسافت دوري ناپیدا میشود. محققان گفته اند که تفـاوت میـان افـراد موفق و شکست خورده گان در تحقیقشان را میتوان بـا یـک کلمـه ي “حرکت کردن” توضیح دهند. افراد موفق حاضر بودند بدون داشتن هیچ تضمینی از میان راهـروي موفقیت حرکت کنند. حاضر بودند ریسک عـدم قطعیـت را بپذیرنـد و توانستند بر ترسها و تردیدهاي معمول که اکثـر مـردم را درجـا نگـه میدارند، غلبه کنند.

درهاي جدید بسوي فرصتها

چیزي که محققان ببـسون دریافتنـد ایـن بـود کـه وقتـی از راهـروي زندگی عبور میکنید در دو طرفتان درهاي جدیـدي بـسوي فرصـتها براي تان باز میشوند. با این وجود اگر در حرکت نباشید و از راهرو در حال عبور نباشید آن درها را نخواهیـد دیـد. اگـر قبـل از اینکـه از روي ایمان پا جلو بگذارید و دست بـه عمـل بزنیـد منتظـر هـر گونـه تضمینی باشید، فرصتها به سوي شما گشوده نخواهند شد. گفته ي پیروان کنفوسیوس که “سفر هزار فرسنگی با یـک قـدم آغـاز میشود” به این معناست که موفقیت هاي بزرگ بـا مواجهـه شـما بـا عدم قطعیت اجتناب ناپذیر در هر مقصد و باشهامت قدم جلو گذاشتن در راه اهدافتان آغاز خواهد شد. بـا برداشـتن قـدم اول توسـط شـما آغاز میشود.

اصل خلاء در کامیابی

چندي پیش زوجی با یک مشکل پیش من آمـده بودنـد. شـوهر بـراي شرکتی کار میکرد کـه خـانواده اش آن را اداره مـیکردنـد و خیلـی ناراحت بود. شرکت پر از سیاسـت، غیبـت، و منفـی بـافی بـود و پـر استرس بود و از شغلش متنفر بود. میخواست شغل دیگري بیابد اما پیشنهاد شغلی دیگري نداشت یا موقعیت دیگر مثل موقعیت فعلـی اش سراغ نداشت. در رابطه با اینکه باید چکار کند نظر مرا پرسید. به او توضیح دادم که اصـل خـلاء در کامیـابی وجـود دارد کـه بیـان میدارد وقتی هر گونه خلائی را ایجاد کنید طبیعت فورا دست به کـار میشود تا آن خلاء را پر کند. در مشکل او این موضـوع را مـیتـوان اینگونه توضیح داد که تا زمانی که در شغل فعلی اش میمانـد امکـان نداشـت بتوانـد فرصـتها را شناسـایی کنـد و فرصـتهاي دیگـر نیـز نمیتوانستند او را بیابند. به او گفتم که جهشی از روي ایمان بـردارد و بدون طناب نجات یا حصار ایمنی از شغل فعلی کنار بکشد. به او اطمینان دادم که اگر این کار را انجام دهد تمام فرصـتها بـه سـمت او هجوم می آوردند، فرصتهایی که نمیتوانست ببیند چراکه در موقعیت فعلی خود حبس شده بود. توصیه مـرا گـوش داد، از شـغلش اسـتعفا داد. اعـضاي خـانواده اش خیلی عصبانی شدند و بـه او گفتنـد اگـر شـغلش را تـرك کنـد بیکـار خواهد شد. اما او مقاومت کرد. به خانه رفت و چنـد روزي اسـتراحت کرد و شروع به فکر کردن راجع بـه تجربیـات و مهارتهـایش کـرد و اینکه چگونه میتوانست آنها را در شغلهاي دیگر و شرکتهاي دیگر به کار ببندد. در عرض دو هفته بدون اینکه تقاضـایی کنـد از دو شـرکت دیگـر دو شغل به او پیشنهاد شد که هر دو حقوق بالاتري نسبت به زمـانی کـه بـراي شـرکت خـانوادگی اش کـار مـیکـرد پیـشنهاد داده بودنـد و فرصتهاي زیادي در بر داشتند که بسیار بهتر از شغلی بود کـه از آن استعفا داده بود. به محض اینکه به بـازار کـار خبـر رسـید کـه او در دسترس است، صاحبان شرکتهاي دیگر که در گذشته با او و شـرکت او کار کرده بودند، مشتاق بودند درها را به روي او بگشایند. زمـانی که از راهروي زندگی عبور میکرد فرصتهایی را دید که تـا بـه حـال ندیده بود چرا که خود را به جایی که بود محدود کرده بود.

کارهاي بیشتري امتحان کنید

اگر میخواهید سریعتر به موفقیـت برسـیدفقط کـافی اسـت کارهـاي بشتري را انجام دهید یا امتحان کنید. اقدامات بیـشتري انجـام دهیـد. مشغول تر شوید. کارتان را زودتر آغاز کنید و سخت تر کار کنیـد و دیرتر به خانه بروید. احتمالات را به نفع خود تغییر دهید. طبق قـانون احتمال، هر چه چیز هاي بیـشتري را امتحـان کنیـد احتمـال بیـشتري وجود دارد که کاري را امتحان کـرده باشـید کـه بیـشترین تغییـر را ایجاد میکند. شـانس تـا حـدودي قابـل پـیش بینـی اسـت. اگـر شـانس بیـشتري میخواهید ریسک هاي بیشتري را بپزیرید. فعالتر باشید. خودتـان را بیشتر در معرض دید قرار دهید. هر چه سـخت تـر کـار کنیـد خـوش شانس تر می شوید. تام پیترز نویـسنده ي پرفـروش تـرین کتـاب بـا نـام “در جـستجوي برتري” و کتاب هاي دیگر در حوزه ي تجارت دریافت که ویژگی اصلی موفق ترین مدیرانی که در تحقیقش حضور داشتند “تمایل بـه عمـل” بود. انگار شعار آنها “آماده باش، هدف بگیر، شلیک کن” بوده اسـت. رویکردشان به تجارت را میتـوان در ایـن چنـد کلمـه خلاصـه کـرد: “اقدام کن، اصلاح کن، امتحان کن”. آنها دریافته بودنـد کـه آینـده از آن افراد عمل گرا و ریسک پذیر است. همان طور که ژنرال داگلاس مک آرتبر گفته اسـت، موفـق تـرین افـراد می دانند که “امنیتی در زندگی وجود ندارد، تنها فرصت وجـود دارد.” و کشف جالب این است که “اگر به دنبال فرصت ها باشـید هـر امنیتـی که بخواهید بدست خواهید آورد.” همچنین اگر به دنبال امنیت باشـید نه به فرصتها دست خواهید یافت و نه به امنیتی که درپـی آنهـا بـوده اید. شاهد ما در این قضیه در اطـراف مـا اسـت، در کـاهش انـدازه و ساختاربندي مجدد شرکتها، جایی که هزاران مرد و زن که به دنبـال امنیت شـغلی بـوده انـد حـالا خـود را بـراي مـدت طـولانی اي بیکـار می یابند.

اصل شتاب

اصل شتاب براي موفقیت وجود دارد که بـراي شـما بـسیار بااهمیـت است. از دو قانون فیزیکی استنتاج شده است، قانون اینرسی و قـانون شتاب، و در تمام کارهایی که به انجام می رسانید و همچنین شکـست میخورید به طور مساوي کاربرد دارد. قانون اینرسی در فیزیک میگوید: بدن در حال حرکت به ادامه حرکت گرایش دارد مگر اینکه نیرو اي خارجی بر او اثـر کنـد، بـدن در حـال استراحت تمایل دارد در حال استراحت باقی بماند مگر اینکه نیـرو اي خارجی بر آن اثر کند. قانون شتاب میگوید: ممکن است در ابتدا براي آغـاز حرکـت نیـروي زیادي مورد نیاز باشد اما بـراي ادامـه حرکـت نیـروي کمتـري نیـاز است. براي شروع یک تجارت و فعالیت جدید به تلاش بـسیار زیـادي نیاز است اما وقتی کار را شروع کردیـد راحـت تـر مـیتوانیـد ادامـه دهید. همانطور که انیشتن گفته است “هیچ اتفاقی نمی‌افتـد مگـر اینکـه چیزي حرکت کند.” و اتفاقی نخواهـد افتـاد مگـر اینکـه شـما حرکتـی بکنید.

کاري را شروع کنید و آن را ادامه دهید

به ساده ترین بیان، وقتی این قوانین براي شما و در زندگی شما بکار بسته شوند، قوانین بیان می‌دارند که وقتی آغاز به کار کردیـد، وقتـی به سوي چیزي که براي شـما مهـم اسـت حرکـت کردیـد، راحـت تـر می توانید پیشرفت کنیـد تـا زمـانی کـه بعـد از متوقـف کـردن کـاري بخواهید آن را مجددا شروع کنید. وقتی به افراد موفق نگاه مـیکنیـد متوجـه خواهیـد شـد کـه آنهـا بـه چرخانندگان بـشقاب در نمـایش هـا خیلـی شـباهت دارنـد. کـاري را شروع میکنند، شروع به چرخاندن بشقابها بر روي میله ها میکننـد. بعد به چرخاندن آنها ادامه میدهند، چرا که میداند اگر بشقابی بیافتد یا متوقف شود سخت تر میتواند مجددا آن را به چرخش در بیـاورد تا وقتی که فقط باید چرخاندن آن را ادامه دهد. وقتی هدف و برنامه اي دارید شروع کنید! و وقتی بـه سـمت هـدفتان شروع به حرکت کردید، متوقف نشوید. هـر روز کـاري بکنیـد تـا بـه هدفتان نزدیکتر شوید. نگذارید اندازه ي هدف و زمان دستیابی به آن هدف شما را پریشان کند یا شما را عقب نگه دارد. حین فرآیند برنامه ریزي تان هدف را به وظایف و فعالیتهاي کوچکی که هر روز میتوانید آنها را انجام دهید، خرد کنید. لازم نیست زیـاد کار کنیـد امـا هـر روز هـر هفتـه هـر مـاه بـا انجـام دادن وظـایف و فعالیتهاي تعیین شده، باید به سمت مقاصد تعیین شده و روشن خود پیشروي کنید.

هر روز خود را منضبط کنید

اینجاست که قضیه جدي مـی‌شـود. مهمتـرین ویژگـی بـراي موفقیـت انضباط شخـصی اسـت. انـضباط شخـصی توانـایی فـرد در مجبـور کردن خود براي انجام دادن کاري که باید انجـام دهـد در زمـانی کـه باید انجام شود، چه حالش را داشته باشد چه نداشته باشد. بگذارید این تعریف انضباط شخصی را به بخش هاي کوچکتر تقـسیم کنم. اول اینکه انضباط شخصی توانایی مجبور کردن خودتـان اسـت. این به آن معناست که باید از قدرت و اراده استفاده کنیـد تـا خـود را مجبور به حرکت کنیـد و بـر نیـروي اینرسـی کـه شـما را عقـب نگـه میدارد غلبه کنید. دوم کاري که باید انجام دهید را در زمانی که باید انجام شود، انجام دهید. این به آن معناست که برنامه اي میریزیـد و زمانبندي میکنید و بعد کاري که گفته اید را انجام میدهید. در زمانی که تعیین کرده اید آن را انجام میدهید. قولی کـه بـه خـود و دیگـران داده اید را نگه میدارید. سومین بخش این تعریـف چـه حـالش را داشـته باشـید چـه نداشـته باشید، میباشد. میدانید، هر فردي اگر استراحت کافی کرده باشـد و زمان زیادي داشته باشد، حال انجام دادن کاري را داشته باشـد و یـا میخواهد کاري را انجام دهد چراکه او را خوشحال میکند، میتوانـد هر کاري که بخواهد انجام دهد. با این حال آزمون شخـصیتی واقعـی موقعی است که کاري را انجام میدهید که باید انجام دهید چه حـالش را داشته باشید و چـه نداشـته باشـید، مخـصوصا زمـانی کـه اصـلا حالش را نداشته باشید. در واقع میتوان از مقدار توانایی تان براي اقـدام در جهـت اهـداف و آرزوهایتان حتی وقتـی خـسته هـستید و انگیـزه نداریـد و پیـشرفتی نمیکنید، فهمید که تا چه حدي چیزي را میخواهیـد و بـه عنـوان یـک فرد چه توانایی هایی دارید.اغلب در همین زمان است که بـه موفقیـت بزرگ دست مییابید. رالف والدو امرسون نوشته است: “وقتی شب به تاریکترین حد خـود میرسد، ستاره ها بیرون میآیند.” توانـایی شـما در پایـداري، بـراي ادامه اقدامات بصورت قدم به قدم در مسیر آرزوهایتان چیزي اسـت که در نهایت موفقیتتان را تضمین مـیکنـد. اگـر بـه کـاري کـه داریـد انجام میدهید ادامه دهید هیچ چیز نمیتواند شما را متوقف نماید. اگر انضباط لازم را براي اقـدام کـردن مـستمر یـا اسـتفاده از قـدرت انجام کار را داشته باشید، موفقیت نهایی شما تضمین شده است.

تمرین عملی

حال در اینجا هفت تمرین عملی وجود دارد تا بوسیله ي آنهـا بتوانیـد این ایده ها را عملی سازید: 1- مهمترین حوزه ي شـغلی خـود را کـه اطلاعـات باعـث مـیشـوند مجبور شوید تغییراتی ایجاد کنید را تعیین کنید.

2- مهمترین تغییر تکنولوژیکی که روي درآمدتان تـاثیر مـیگـذارد و خواهد گذاشت را مشخص کنید.

3- رقابتی که بیشترین تاثیر را بر صنعت و درآمـد شـما مـیگـذارد مشخص کنید.

4- یک عنصر انضباطی کلیدي را تعیین کنید کـه بایـد بـراي داشـتن حرکت سریعتر در حرفه تان آن را کسب کنید.

5- اقدامی که فورا می توانید انجام دهید تا حرفه و درآمدتان را بهبـود ببخشید انتخاب کنید. 6- تنهـا فرصـت بـزرگ بـراي شـما در شـغل یـا صـنعت امـروز را مشخص کنید.

7- حوزه اي را که قرار است عملی انجام دهیـد تـا کارتـان را بهبـود ببخشید و درآمدتان را افزایش دهید تعیین کنید.